سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

حساب کاربری

یا

حداقل 8 کاراکتر

نسبت های کاربردی در تحلیل فاندامنتال

نسبت های مالی
سود هر سهم و سود تقسیم آن
www.lotusinvestor.com

سود (درآمد) به ازای هر سهم Earnings Per Share (EPS):

    عبارتست از سود عایدی شرکت به ازای هر سهم که توسط شرکت پیش بینی می شود.

در ابتدای سال مالی، هر شرکت سود تخمینی خود را براساس نظر هیئت مدیره شرکت تخمین می زند و به سهامداران اعلام می کند. معمولاً این اعلام سود با محافظه کاری صورت می گیرد. سود پیش بینی شده در قیمت سهم تأثیر مستقیم دارد.

   محاسبه EPS برابر است با سود خالص شرکت (پس از کسر مالیات) تقسیم بر تعداد سهام شرکت

سود به ازای هر سهم
www.lotusinvestor.com

سود تقسیمی به ازای هر سهم Dividend Per Share (DPS):

    عبارتست از سود پس از کسر مالیات و سود انباشته به ازاء هر سهم که توسط شرکت ها به سهامداران پرداخت می گردد.

    در اغلب موارد DPS کوچکتر از آخرین EPS  شرکت می باشد. در بعضی موارد خاص نیز DPS  بیشتر از EPS  است که این مبلغ اضافی معمولا از محل سود انباشته سالهای قبل تامین می شود.

   رقم اختلاف بین DPS و آخرین EPS به صورت اندوخته در شرکت باقی می ماند که می تواند از نوع اندوخته قانونی یا عادی باشد. اندوخته قانونی سهمی از سود است که طبق قانون بورس باید در شرکت باقی بماند.

تعدیل سود:

    تغییرات سود پیش بینی شده (EPS) شرکتها طی سال مالی را تعدیل می گویند.

    پس از آن که سال مالی شروع شد، بسته به روند عملکردی شرکت، هیئت مدیره تخمینی که از مقدار EPS  ارائه داده بودند رابه رقمی واقعی نزدیک تر می کنند یا اصطلاحاً آن را تعدیل می کنند. تعدیل به دو صورت می باشد. تعدیل مثبت که به افزایش EPS  منجر می شود و تعدیل منفی که به کاهش EPS  می انجامد. تعدیل مثبت و منفی از لحاظ روانی هم بر روی قیمت معاملاتی سهم تاثیر مثبت و منفی می گذارد.


نسبت پی به ای
www.lotusinvestor.com

نسبت پی به ای P/E

     این نسبت بیان کننده  قیمت Price یک سهم به پیشبینی سود سهام EPS است, در بازار بورس ایران معیار محاسبه P/E قیمت پایانی تابلو (نه آخرین قیمت) بر EPS است. به لحاظ تئوریک، پی به ای یك سهم به ما می گوید كه سرمایه گذاران حاضرند به ازای دریافت هر ریال سود یك شركت، چند ریال برای خرید آن بپردازند.

نسبت پی به ای، با سود با حداقل ریسک (شامل سود بانکی و سود اوراق مشارکت) مورد مقایسه قرار می گیرد و ملاکی از دوره بازگشت سرمایه است.

بطور مثال سود بانکی ۲۰%، به این معناست که دوره بازگشت سرمایه‌گذاری در بانک ۵ سال است. یعنی سرمایه‌گذار بعد از گذشت ۵ سال، با سودهای به‌دست آمده، سودی برابر با اصل سرمایه خود کسب کرده است.

یكی از رایج ترین اشتباهاتی كه سرمایه گذاران مبتدی انجام می دهند خرید سهام صرفا” بر مبنای نسبت پی به ای است. پی به ای بالا ممكن است به معنی بیش نمایی ارزش سهم باشد و هیچ تضمینی وجود ندارد كه بعدا” به سرعت پایین نیاید.

از طرفی پی به ای پایین لزوما” به این معنی نیست كه ارزش یك شركت كم نمایی شده، بلكه به معنای آن است كه بازار معتقد است شركت در آینده‌ی نزدیك با مشكل روبرو خواهد شد. عامل مهم تر که باید در خرید سهم مورد توجه قرار بگیرد، روند تغییرات پی به ای و توانایی شرکت برای افزایش سوددهی در طول زمان است.


نسبت PEG(نسبت p/e به g) نسبت p/e به نرخ رشد سالانه درآمد:

نسبت PEG به صورت وسیعی برای یافتن پتانسیل های قیمتی سهام استفاده می شود و این نسبت توسط بسیاری از تحلیلگران نسبت به نسبت پی به ای ترجیح داده می شود . دلیل این برتری این است که در نسبت PEG نرخ رشد سود شرکت به عنوان یک عامل اساسی در نظر گرفته می شود.

همانند نسبت پی به ای ؛ پایین بودن این نسبت می تواند نشانه ای از این باشد که شرکت زیر ارزش ذاتی می باشد و بالا بودن آن نشانه ای از بالاتر بودن نسبت به ارزش ذاتی می باشد. این نسبت در حالی که در کنار سایر نسبت های مالی قرار گیرد می تواند دید کاملتری به تحلیلگر بدهد بهتر است با نسبت های PEG سایر شرکت های هم صنعت نیز برای مقایسه انتظارات مقایسه شود.

سرمایه گذاران بورس تهران بیش از هر نکته دیگری وضعیت سهام را براساس نسبت قیمت به عایدی (P/E) شرکت ها می سنجند. اين نسبت يكى از معيارهايى است كه امروزه در بازارهاى سهام جهت ارزشگذارى قيمت سهام عموميت يافته و حتى سرمايه گذاران مبتدى نيز از آن استفاده مى كنند. در بسيارى از صنايع اين نسبت بيش از آنكه نمايانگر انتظارات آتى در مورد رشد آن صنعت باشد، نشان دهنده اقبال بازار نسبت به آن صنعت است. اقبال بازار نيز خود بيش از آنكه متاثر از تحليل باشد، در بسيارى از موارد به واسطه بازارسازى بازيگران اصلى بازار به وجود مى آيد.

نکته مهم این است که نسبت P/E در حال حاضر قابل مقایسه با ارقام قبلی آن نیست و فعالین بازار بایستی در تحلیل بنیادی این رقم را با ارقام مربوط به نسبت مذکور برای صنایع، رقبا و نیز نسبت مذکور برای کل بورس بسنجيم.

تغییر نسبت P/E بسیار متاثر از تغییرات نرخ بهره و یا توم در جامعه است. در چنین شرایطی تحلیل گر باید این ارقام را با توجه به نرخ بهره بانکی تعدیل کند تا نسبت به دست آمده قابل اتکا باشد. البته نمی توان گفت هر سهمی که نسبت قیمت به درآمدی بیش از 5  واحدی را دارا است، مناسب به نظر نمی رسد و ارزندگی چندانی ندارد. بلکه ممکن است نرخ رشد سودآوری شرکت ها زمینه های لازم برای تعدیل این نسبت و ارزنده بودن سهم را فراهم کند. اما اینکه آیا واقعاً سهمی با نسبت P/E بالا ارزنده است یا خیر، را می توان با استفاده از نسبت PEG دریافت. در بسيارى از كشورها به جاى استفاده از نسبت P/E، از نسبت PEG جهت تحليل قيمت ها در بازار سرمايه استفاده مى شود.

دو جزء اصلي نسبت فوق، ارزش بازار (P قیمت پایانی) هر سهم و دیگری درآمد شركت است (E) . سود مهمترين شاخص در عملكرد شركت است. از اين رو مهمترين متغير در تعيين ارزش سهام يك شركت به حساب می آید. در واقع سود یک مؤسسه، انعكاس نتايج عملكرد آن مؤسسه است.

درآمد نتيجه تهاتر موارد گوناگونی در حسابداري است: درآمدها، بهاي تمام شده كالاي فروش رفته، حقوق و دستمزد، اجاره و غيره. تمام اين اقلام براي ادامه فعاليت يك شركت ضروري است. اگر شركت از منابع در اختيار خود، حداكثر استفاده را نكند نمي‌تواند سود كسب كند و با مشكل ادامه فعاليت رو به ‌رو مي‌شود.

ممكن است اين سوال پيش آيد كه چرا در مورد بعضى سهام اين نسبت بسيار بالاست و آيا مثلاً نسبت ۲۰= P/E در مورد يك سهم نشانگر فزونى قيمت بر ارزش واقعى آن سهم به ميزان حداقل ۱۹ برابر است؟ پاسخ به اين ابهام با نسبت PEG امكان پذير است. در حقيقت مى توان گفت انتظارات رشدهاى آتى شركت باعث تعديل نسبت P/E مى شود. نسبت PEG همان طور كه از نام آن هم پيداست از تقسيم نسبت P/E به رشد (G) به دست مى آيد. نسبت PEG براى ارزش گذارى سهام شركت هاى كوچك و نيمه بزرگ كه سود تقسيمى ندارند كاربرد دارد.

عدد مورد استفاده براي رشد سالانه سود را از طرق گوناگوني مي‌توان محاسبه كرد. مثلا اين عدد را مي‌توان ميانگين رشد سود طي پنج سال گذشته محاسبه كرد يا حتی آن را مستقل از سال‌هاي گذشته پيش‌بيني كرد.

پی به ای به نرخ رشد سالانه
www.lotusinvestor.com

با تقسیم نسبت P/E بر نرخ رشد سود سالانه شرکت ها، نسبت PEG به دست می آید که می تواند در تشخیص سهام ارزنده کمک کننده باشد. در صورتی که این نسبت زیر یک واحد باشد (مانند مثال شبندر كه در ادامه ميخوانيد)، سهم همچنان از ارزندگی برخوردار است، ولو اینکه نسبت قیمت به عایدی آن رقم بالایی باشد. این شرایط حکایت از این امر دارد که سهم زیر ارزش ذاتی آن معامله می شود. ولی چنانچه، نسبت PEG برای یک سهم بالاتر از یک واحد باشد، سهم چندان ارزنده محسوب نمی شود.

براى ارزش گذارى سهام شركت هاى بزرگ سود نقدى هم در محاسبات وارد مى شود. نسبت PEG براى ارزش گذارى سهام سيكلى و در مورد سهام شركت هايى كه در صنايع بانكى يا مستغلات فعاليت دارند قابل كاربرد نمى باشد. زيرا در اين گونه شركت ها ارزش دارايى هاى آنها نمايانگر ارزش آنها است. اگر ما فرض كنيم كه شركت هاى فعالى در يك بخش نرخ رشدهاى مشابه و ريسك هاى مشابه دارند، استراتژى ما استفاده از نسبت P/E و انتخاب سهامى است كه با توجه به اين نسبت، قيمت آنها از ارزش واقعى شان پائين تر است. مديران پرتفوى و تحليلگران غالباً نسبت هاى P/E را با نرخ رشد شركت مقايسه مى كنند تا از اين طريق سهام پایین تر و بالاتر از ارزش ذاتی را شناسايى كنند. در ساده ترين تحليل ممكن است، شركت هايى كه P/E آنها پائين تر از نرخ رشد آنهاست به عنوان سهام زیر ارزش ذاتی یا به اصطلاح Undervalue شناخته شوند. در اين ديدگاه نسبت PEG به عنوان معيارى جهت ارزشگذارى مورد استفاده قرار مى گيرد.

نکته مهمی که مطرح است اینکه، بازار همیشه ارزش ذاتی سهم را به موقع تشخیص نمی دهد و این امر اجازه می دهد تا صنایع و سهم هایی که تغییر قیمتی چندانی را تجربه نکرده اند، می توانند مورد اقبال بازار قرار گیرند. این موضوع موجب می شود سهام برخی شرکت ها نتوانند در بازار سهام عرض اندام کنند و از روند کلی جا می مانند. بدین ترتیب پتانسیل رشد در چنین سهم هایی وجود دارد.

مطالعات انجام شده در بورس نيويورك نشان مى دهد كه تفاوت دو نسبت P/E و PEG در شركت هاى فعال در بخش نرم افزار و فن آورى اطلاعات بسيار بيشتر از ساير صنايع است. متوسط نسبت PEG براى شركت هاى اين صنعت در سال ۱۹۷۷, ۷۷/۱ بود و اين در حالى است كه متوسط نسبت P/E آنها ۵/۳۵ بوده است. در تحليل نسبت PEG مى توان از فرمول دو مرحله اى تنزيل جريان هاى نقدى استفاده كرد. نكاتى كه مورد استفاده از نسبت PEG بايستى لحاظ شود به شرح زير است:

۱ _ شركت هاى پرريسك با نسبت هاى PEG بسيار پائين ترى به نسبت شركت هاى با ريسك پائين و بازده مشابه شركت هاى پرريسك مبادله مى شوند، بنابراين مى توان گفت شركت هايى كه براساس نسبت PEG زيرقيمت (undervalue) به نظر مى رسند، ممكن است پرريسك ترين باشند.

۲- شركت هايى كه در سرمايه گذارى هاى خود به صورت كاراتر عمل مى كنند يعنى مى توانند نرخ بازده بالايى از پروژه ها را به دست آورند به نسبت شركت هايى كه همان بازده را به صورت غير كارا و از پروژه هاى بيشتر به دست مى آورند، نسبت PEG بالاترى دارند. بنابراين شركت هايى كه با توجه به PEG ارزان به نظر مى رسند ممكن است شركت هايى با نرخ بازده سرمايه گذارى مجدد بالا و نرخ بازدهى پايين پروژه هاى سرمايه پذير باشند.

3- شركت هايى كه نرخ رشد بسيار پايين يا بسيار بالايى دارند به نسبت شركت هاى با نرخ رشد متوسط، نسبت PEG بالاترى دارند، بنابراين مى توان گفت كه نسبت PEG تاثير نرخ رشد را خنثى نمى كند. به نظر مى رسد نسبت PEG در مقايسه با نسبت P/E از صحت بيشترى برخوردار باشد، اگر نگاهى به سايت هاى مالى نظير BloomBerg بيندازيد، خواهيد ديد كه اين نسبت در غالب بازار هاى سهام كاربرد يافته است. مهم ترين فاكتور در اين نسبت نحوه محاسبه نرخ رشد (g) است كه صحت يا عدم صحت پيش بينى آن به صحت يا عدم صحت پيش بينى صورت سود و زيان ۵ ساله آتى شركت بستگى خواهد داشت. مسلماً لحاظ فاكتورهاى سيستماتيك صنعتى كه شركت در آن فعال است و فاكتور هاى غيرسيستماتيك موثر بر آن شركت در صحت پيش بينى ها تاثير بسزايى خواهد داشت.

نسبت PEG  به اندازه دو نسبت مهم ديگر (نسبت P/E و نسبت P/B قيمت به ارزش دفتري هر سهم) شناخته شده نيست! ولي حداقل به اندازه دو نسبت فوق ارزشمند و مفيد است. كاربرد اين نسبت همزمان با ساير نسبت ها به سرمايه گذاران نمايي ارائه مي كند كه از نظرات بازار در مورد پتانسيل هاي رشد درآمد يك سهم نشان آگاه شوند. اين نسبت، نرخ رشد درآمد يك سهم را با نسبت P/E (قيمت به درآمد) مقايسه نموده  و براساس آن نسبت P/E را توضيح داده يا تعديل مي كند.

اگر نسبت PEG يك سهم مساوي يك باشد به مفهوم آن است كه بازار در ارزيابي قيمت سهم كاملا” نرخ رشد را در نظر گرفته است و اين امر بلحاظ تئوريك نيز منصفانه است زيرا طبق نظريه مزبور در بازار كارا:  « قيمت سهم منعكس كننده درآمدهاي آتي سهم مي باشد.»

نسبت PEG>1 نشاندهنده يكي از موارد زير است:

  1. قيمت سهم بيش از واقع ارزيابي شده است.
  2. انتظارات بازار از رشد درآمدهاي آتي سهم بيشتر از آن چيزي است كه اعلام شده است نسبت PEG در مورد سهام رشد يابنده غالبا” بيشتر از يك است زيرا براساس انتظارات ايجاد شده از رشد سريع درآمد، سهامداران تمايل به خريد سهم در قيمت‌هاي بالاتر نيز دارند.

نسبت PEG<1 نشاندهنده یکی از موارد زیر است:

  1.  احتمال دارد كه سهم كمتر از واقع ارزيابي شده باشد.
  2. انتظارات بازار در مورد تحصيل درآمدهاي اعلام شده و رشد مورد نظر قانع نشده و ابهاماتي داشته باشد. در بعضي موارد به علت اينكه بازار از پتانسيل هاي موجود در يك شركت مطلع نشده و به رشد درآمدهاي آتي سهام آن پي نبرده است ممكن است PEG<1 باشد. به عبارت ديگر نقص اطلاعاتي بازار باعث بروز اين پديده شده است.

نكته مهم ديگر اينكه نسبت PEG (مثل تمامي نسبت‌هاي ديگر) حتما” بايستي همراه  ساير نسبت ها بكار برده شود تا سرمايه گذاران را در انتخاب درست ياري نمايد. اطلاعاتي مانند روند عمليات اساسي شركتها در ارزيابي سود آوري آتي  شركت ها نقش مهمي خواهند داشت.

ضمنا” اگر قيمت يك سهم كمتر يا بيشتر از واقع ارزيابي شده باشد (PEG كمتر يا بيشتر از يك باشد) سرمايه گذار بايستي نسبت هاي P/E و PEG شركتهاي هم گروه و هم رتبه و هم چنين كل بازار را تعيين و مقايسه نمايد.

 نسبت PEG=1 نشاندهنده یکی از موارد زیر است:

اگر این نسبت برابر 1 باشد به این معناست که انتظارات بازار به سهم مورد نظر با توجه به نرخ رشد شرکت لحاظ شد و نسبت PEG کمتر از یک می تواند بیانگر این اصل باشد که معاملگران ارزشمند بودن سهم را به درستی ارزیابی نکردند یا با توجه به رشد سود سهم نسبت به آینده سودآوری شرکت امیدوار نیستند. به همین صورت نسبت PEG بزرگتر از یک می تواند بیانگر این اصل باشد که شرکت بالاتر از ارزش ذاتی در حال معامله می باشد یا معامله گران نسبت به وضعیت سود آوری سهم بسیار امیدوار هستند.

خلاصه اینکه زير 1 قيمت ارزان،حدود 1 عادلانه و 1.5 يا بيشتر از آن گران بيان ميشود.

دسته بندي پرفسور چندلر براي بازارهاي کوچک ( همانند ايران) به شرح ذيل است:

  • زير 0 (منفي) : قيمت فعلي قابل مناقشه نيست،قيما احتياج به اصلاح اساسي دارد.
  •  0 تا 0.25: سهام زير قيمت ( ارزان ) معامله ميشود.
  • 0.25تا 0.75 : قيمت سهام خوب است.
  • 0.75 تا 1.25 : قيمت سهام عادلانه يا نسبتا عادلانه است ( با توجه به ارزش ذاتي صنعت)بالاتر از 1.25: سهام بالاتر از ارزش ذاتي معامله ميشود.


قیمت به ارزش دفتری
www.lotusinvestor.com

نسبت قیمت به ارزش دفتری هر سهم (p/b):

 ارزش دفتری یک شرکت عبارتست از میزان حقوق صاحبان سهام(کل دارائی ها – کل بدهی ها) تقسیم بر تعداد سهام شهرکت ، یعنی ارزش حقوق صاحبان سهام هر سهم.نسبت بدست امده  معیار محسوس تری از ارزش یک شرکت نسبت به سود آوری بیان می کند.

ارزش دفتری
www.lotusinvestor.com

کاربرد :با توجه به این نسبت در نماد های مختلف یک صنعت بخصوص می توان متوجه شد کدامیک  شرایط بهتری ایجاد کرده و ارزش حقوق صاحبان سهام خود را به نسبت دیگر شرکت ها بالاتر برده اند ، اگرچه باید به این نکته نیزاشاره کنم که ارزش دفتری همیشه ارزش واقعی را نشان نمی دهد ، به خصوص برای شرکتهایی که از حجم زیادی از داراییهای نامحسوس بهره می برند(چون اعداد حسابداری محاسبه شده در ارزش دفتری بر اساس اعداد تاریخی هستند).

در محاسبه به این روش هم مانند نسبت PEG اعداد بالاتر از یک (p/b>1) نشاندهنده بالاتر بودن از ارزش ذاتی, پایین تر بودن از یک (p/b<1) نشاندهنده زیر ارزش ذاتی بودن و برابر با یک (p/b=1) نشاندهنده مساوی با ارزش ذاتی بودن است.


تحلیل به روش TTM
www.lotusinvestor.com

محاسبه EPS به روش TTM ( دوره های سه ماهه … چهار دوره سه ماه آخر)

سود هر سهم ۳ ماهه چهارم سال مالی شرکت:

۸۱۲۴۴۵۵۸ = ۳۵۶۶ ریال

سود هر سهم ۹ ماهه همان سال = ۱۳۹۳۴ ریال

سود هر سهم به روش TTM

۱۳۹۳۴ + ۳۵۶۶ = ۱۷۵۰۰ ریال 


ارزش خالص
www.lotusinvestor.com

ارزش دفتری
www.lotusinvestor.com

ارزش دفتری Book Value:

ارزش دفتری هر سهم از تقسیم مجموع حقوق صاحبان سهام (پس از کسر سهام ممتاز) بر تعداد سهام منتشر شده و ارزش دفتری دارایی‌ها از کسر استهلاک انباشته از بهای تمام شده دارایی، به دست می‌آید. این ارزش بیان‌کننده مبلغی است که در ترازنامه منعکس می‌شود.در نتیجه در ابتدای تاسیس شرکت، مبنای تعیین ارزش دفتری و ارزش اسمی هر دو یکی است. مگر آنکه انتشار سهام به صرف یا انتشار سهام به کسر صورت گرفته باشد. با گذشت زمان و با توجه به عملکرد شرکت و همچنین تغییر سرفصل‌هایی از جمله اندوخته‌ها و سود(زیان) انباشته، بین ارزش دفتری و ارزش اسمی تفاوت ایجاد می‌شود.

 
بوک ولیو
www.lotusinvestor.com

ارزش دفتری از معادله پایه حسابداری به دست می‌آید به این معنا که:

 روش ارزش‌گذاری به شیوه دفتری یکی از ساده‌ترین روشهای ارزش‌گذاری تلقی می‌شود. یکی از ایراداتی که در خصوص استفاده از ارزش دفتری برای ارزش‌گذاری مطرح می‌شود این است که بر مبنای معادله حسابداری بوده و ثابت است در نتیجه  عوامل تاثیرگذار همانند تورم و نوسانات نرخ بهره که در ارزش‌یابی صحیح یک دارایی موثر هستند، در نظر گرفته نمی‌شود. این عوامل سبب ایجاد فاصله بین ارزش دفتری و ارزش واقعی دارایی می‌شود.

برخی از تحلیلگران که از ارزش دفتری  برای ارزش‌گذاری شرکت‌ها استفاده می‌کنند، علاوه بر ارزش دارایی‌های فیزیکی، ارزش دارایی های نامشهود را برآورده نموده و در محاسبه خود در نظر می‌گیرند.

کاربرد ارزش دفتری دارایی‌های شرکت:

  •  با مقایسه ارزش دفتری و ارزش بازار دارایی‌ها، می توانیم استنباط کنیم که سهام یا دارایی، کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی خود، در بازار قیمت‌گذاری شده است.
  •  ارزش دفتری، ارزش تئوریک کل دارایی‌های شرکت است که سهام‌داران می توانند در زمان انحلال شرکت آن را دریافت کنند.
  • پس از فروش دارایی‎‌ها چنانچه قیمت فروش را از ارزش دفتری آن کسر نماییم، سود یا زیان سرمایه‌ای به دست می‌آید.

 

چرا ارزش دفتری مفید است؟

مزیت اصلی استفاده از ارزش دفتری به‌ عنوان مبنایی برای ارزیابی یک شرکت این است که هیچ‌گونه استنباط شخصی در محاسبه آن دخیل نمی‌شود. هنگامی‌ که دارایی را خریداری می‌کنید، هزینه‌ خرید آن برای ثبت ارزش آن دارایی وارد ترازنامه می‌شود. با گذشت زمان، آن دارایی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به‌ تدریج هزینه‌ استهلاک، ارزش ثبت شده دارایی در ترازنامه را کاهش می‌دهد. اگرچه روش‌های محاسبه‌ استهلاک معمولا افت واقعی ارزش دارایی در طول زمان را نشان نمی‌دهند، اما این تخمین، دیدگاه نسبتاً دقیقی از ارزش فعلی دارایی به شما ارائه می‌دهد. سرمایه‌گذارانی که معاملات سهامشان را بر مبنای ارزش یک شرکت انجام می‌دهند به رقم این ارزش توجه زیادی می‌کنند. اگر ارزش یک سهام کم‌تر از مبلغ ارزش دفتری‌اش باشد، معمولا سرمایه گذاران آن را به چشم فرصتی برای خرید زیر قیمت یک دارایی می‌بینند. خطر بالقوه این است که اگر ارزش دارایی‌ها در برگه‌ ترازنامه با دست‌کاری رقم بالاتری ثبت شده باشد، مبلغ ارزش آن کاملا قابل توجیه است و درنتیجه قیمت سهام معامله را نشان نمی‌دهد.

 ارزش دفتری چه ایرادهایی دارد؟

یکی از مشکلات عمده ارزش دفتری، این است که ارزش دارایی‌های نامشهود مانند حقوق مالکیت معنوی را به‌ درستی نشان نمی‌دهد. شرکت‌هایی که ماشین آلات یا ابزارهای مالی زیادی دارند، معمولاً ارزش دفتری بالایی دارند. در مقابل، شرکت‌های معاملاتی، خدماتی یا طراحی ممکن است ارزش دفتری کم یا ناچیزی داشته باشند. چون سرمایه‌ آن‌ها افرادی هستند که در آنجا کار می‌کنند و تجهیزاتشان ممکن است بهای زیادی برایشان نداشته باشد. استفاده از این ارزش در ارزیابی‌ها برای گروه دوم خیلی مفید نیست اما برای گروه اول، معیاری مهم است که بسیاری از سرمایه گذاران آن را در نظر می‌گیرند. برای حل این مشکل می‌توانید از ارزش دفتری به‌ عنوان « معیاری مقایسه‌ای در یک صنعت مشخص» استفاده کنید. مثلا اگر نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) یک شرکت فناوری از شرکتی دیگر بسیار پایین‌تر باشد، ممکن است این یک معامله تقریبا زیر قیمت و سودآور به نظر برسد. در نمونه‌های مشابه، این امکان وجود دارد که یک شرکت صنعتی که به‌شدت به دارایی‌هایش وابسته است، ارزش دفتری کمتری نسبت به یک شرکت تکنولوژی محور داشته باشد. اما اگر نسبت قیمت به ارزش دفتری آن شرکت، بیشتر از سایر شرکت‌های موجود در همان بخش از صنعت باشد، ممکن است بیش از ارزش واقعی‌اش قیمت‌گذاری شده باشد. کاستی دیگر ارزش دفتری این است که ارزش دارایی‌های شرکت در ترازنامه به‌روز نیستند و قیمت دارایی‌ها ممکن است در زمان محاسبه، تغییر چشم‌گیری پیدا کرده باشند.(ناو لحظه ای محاسبه میشود چون ارزش روز دارائی و بدهی ها لحاظ میشه که خب چندین معیار برای خودش دارد)

ارزش دفتری، خوب است اما کافی نیست

ارزش دفتری از منظر ارزیابی، معیاری مهم تلقی می‌شود که از آن به‌طور گسترده‌ای برای تعیین ارزش یک شرکت و اینکه آیا قیمت سهام آن بالاتر یا پایین‌تر از ارزش واقعی‌اش است، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما به طور طبیعی در زمان ارزیابی، باید همه‌ گزارش‌های مالی به‌دقت مطالعه شوند و گزینه‌های دیگری نیز در کنار این ارزش مانند ماهیت دارایی‌ها و بدهی‌ها، اینکه آیا شرکت در حال حاضر سودآور است یا زیان ده، نسبت بدهی به دارایی و غیره نیز مورد بررسی قرار بگیرند.


ارزش و قیمت
www.lotusinvestor.com

تفاوت ارزش و قیمت

اکثر مواقع مردم مفهوم ارزش و قیمت را معادل یکدیگر قرار می‌دهند. به‌منظور روشن شدن تفاوت مفهوم ارزش و قیمت ، ابتدا به بیان مفهوم هر یک می‌پردازیم. قیمت؛ وجهی  است که خریدار در قبال تملک کالا یا خدمات خاص، حاضر به پرداخت آن است و از سوی دیگر فروشنده به ازای دریافت آن اقدام به واگذاری کالا(خدمات) خواهد نمود. ارزش، انتظار ذهنی که افراد از منافع آتی یک یا مجموعه‌ای از دارایی‌ها دارند، را ارزش می‌گویند. در نتیجه لزوماً قیمت بیان‌کننده ارزش یک دارایی نیست می‌تواند بالاتر یا پایین‌تر از آن باشد.

انواع ارزش

همان‌طور که در مطالب گذشته، بیان شده است، مفاهیم مختلفی برای ارزش وجود دارد. در این بخش از مطالب به توضیح مفصل هر یک از انواع این ارزش‌ها می‌پردازیم.

برای یک دارایی شش نوع ارزش قابل محاسبه است که در تصویر پایین چهار مورد از اصلی ترین ها را مشاهده میکنید.

انواع ارزشها
www.lotusinvestor.com

ارزش دفتری: ارزشی است که در ترازنامه درج شده است و از تقسیم مجموع حقوق صاحبان سهام (پس از کسر سهام ممتاز) بر تعداد سهام منتشر شده به دست می‌آید.

ارزش بازار: ارزشی است که در بازار از طریق عرضه و تقاضا برای شرکت تعیین می‌گردد. چنانچه این ارزش را بر تعداد سهام منتشر شده شرکت تقسیم کنیم، ارزش بازار هر سهم به‌دست می‌آید.

ارزش جایگزینی: برآورد مبالغ جایگزین نمودن دارایی‌های شرکت است را ارزش جایگزینی آن می‌گویند. از تقسیم این ارزش بر تعداد سهام منتشر شده، ارزش جایگزینی هر سهم حاصل می‌شود.

ارزش اسمی: ارزشی است که در زمان تاسیس شرکت برای سهام آن تعیین و در اساسنامه آن درج میشود. این ارزش در ایران معادل ۱۰۰۰ ریال است.

ارزش ذاتی: ارزش فعلی جریانات نقدی که دارایی‌های شرکت در آینده برای سرمایه‌گذاران دارد را ارزش ذاتی می‌گویند. از تقسیم ارزش ذاتی بر تعداد سهام منتشر شده، ارزش ذاتی هر سهم به‌دست می‌آید.

ارزش تصفیه‌: ارزش شرکت پس از کسر بدهی‌ها از دارایی‌های آن حاصل می‌شود. از تقسیم ارزش تصفیه کل شرکت بر تعداد سهام منتشر شده، ارزش تصفیه به ازای هر سهم به‌دست می‌آید.


ROE
www.lotusinvestor.com

ROE بازده حقوق صاحبان سهام

این نسبت عبارت است از بازده ارزش سهام یا همان ارزش بازده دارایی‌ها. این شاخص نشان می‌دهد مدیریت شركت با چه میزان كارایی از پولی كه سرمایه‌گذارها برای خرید سهام شركت پرداخت كرده‌اند در جهت ایجاد سود استفاده می‌كند. این نسبت به ما نشان می‌دهد آیا مدیریت با نرخ و سرعتی مناسب در حال افزایش ارزش شركت است یا نه. این شاخص را به شكل زیر محاسبه می‌كنیم:

حقوق صاحبان سهام(ترازنامه) / درآمد خالص سالانه(اظهارنامه) = بازده دارایی (ROE)

محاسبه ROE
www.lotusinvestor.com

هرچه این نسبت افزایش یابد، میزان سودآوری سهامداران افزایش یافته است.


ROA

ROA ارزش کل دارائی ها:

این شاخص، شاخص بازده كل دارایی‌هاست كه معیاری دقیق‌تر از كارایی عملكرد مدیران است. این شاخص نشان‌دهنده میزان سودی است كه شركت از هر ریال از دارایی‌هایش به دست می‌آورد. دارایی همه شركت شامل اقلامی نظیر پول نقد، بانك، حساب‌های قابل دریافت، اموال منقول، تجهیزات، موجودی انبار و اسباب و اثاثیه است. این شاخص را به شكل زیر محاسبه می‌كنیم:

كل دارایی‌ها/درآمد خالص سالانه = بازده دارایی(ROA)

محاسبه ROA
www.lotusinvestor.com

هرچه این نسبت افزایش یابد یعنی توانسته‌ایم از دارایی‌های به کار گرفته شده سود بیشتری ایجاد كنیم.


نرخ بازگشت سرمایه
www.lotusinvestor.com

ROI نرخ بازگشت سرمایه:

هر شخص یا مجموعه‌ای که برای کاری سرمایه‌گذاری می‌کند، به دنبال بازگشت سرمایه و سودآوری است. حال این سودآوری می‌تواند منافع مالی یا معنوی را در پی داشته باشد. در مورد تبلیغات نیز کاملا به همین صورت است و چه از نظر عده‌ای، تبلیغات را هزینه بدانیم و چه از نظر برخی دیگر به چشم سرمایه‌گذاری به آن نگاه کنیم، به هر حال باید ببینیم سرمایه ما چه زمانی بر می‌گردد. به زبان ساده نرخ بازگشت سرمایه یعنی در یک کمپین تبلیغاتی نسبت سود بدست آمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است. بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده، خروجی بهتری بگیریم و از روش‌های مقرون‌به‌صرفه ولی پربازخورد استفاده کنیم می‌توانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوارتر باشیم. در واقع باید بررسی کنیم هزینه‌ها صرف چه چیزی شده است و آیا عملکرد ما خوب بوده یا خیر.

این شاخص یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی را نشان می‌دهد. حتی بسیار از کارشناسان و متخصصان معتقدند زمان تدوین استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات به‌ویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ، باید نرخ بازگشت سرمایه را به عنوان معیار اصلی در نظر گرفت و استراتژی را براساس آن تدوین کرد. اگر بخواهیم ساده بگوییم ROI چیست، شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برندسازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است.

تبلیغات سرمایه‌گذاری است و نمی‌توان آن را از اولولیت‌های کاری خارج کرد، ولی بی‌تردید در دنیای امروز که هر هزینه‌ای باید حساب شده باشد و وقتی دست کسب و کارها به ویژه استارتاپ‌ها برای هزینه کردن باز نیست، طبیعی است که بخواهند سرمایه خود را به بهترین شکل هزینه کنند. بنابراین اینجاست که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند. به کمک ROI نه‌تنها می‌توانیم ببینیم هزینه‌های تبلیغاتی صرف چه موضوعاتی شده و چگونه این هزینه‌ها باید خرج شود، بلکه می‌توانیم عملکرد تیم بازاریابی را نیز بسنجیم و ببینیم تا چه اندازه توانسته‌اند بهینه عمل کنند.

نحوه محاسبه ROI

نرخ بازگشت سرمایه = (کل هزینه – کل درآمد) / کل سرمایه گذاری

فرمول ROI

همان طور که در تعریف بالا هم اشاره کردیم نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به بیان ساده سود حاصله از سرمایه‌گذاری نسبت به کل هزینه پرداختی است. برای اینکه بتوانید نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را براساس درصد حساب کنید، می‌توانید نتیجه بالا را در ۱۰۰ ضرب کنید.شاید در نگاه اول با یک فرمول ساده روبه‌رو باشیم، اما توجه کنید که این فرمول در دل خود موارد زیادی را دارد که گاهی محاسبه آنها به‌سادگی امکان‌پذیر نیست.

ROI چه کاربردی دارد؟

بعد از اینکه فهمیدیم نرخ بازگشت سرمایه چیست و با چه فرمولی محاسبه می‌شود، حالا زمان آن رسیده که ببینیم ROI چه کاربردی دارد و کجا می‌توانیم از آن استفاده کنیم. شاید به راحتی بتوان کاربرد نرخ بازگشت سرمایه در سازمان و تدوین استراتژی‌های بازاریابی را حدس زد.یکی از اصلی‌ترین کاربردهای ROI زمانی است که شما می‌خواهید ببینید در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده چه خروجی‌ای گرفته‌اید و سود به دست آمده چقدر بوده است. به عنوان مثال نرخ بازگشت ۴۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و نشان می‌دهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیب‌تان شده است.

یکی دیگر از کاربردهای ROI مربوط به زمانی است که می‌خواهید محصول جدیدی را روانه بازار کنید. بنابراین می‌خواهید بسنجید محصول جدید تا چه‌اندازه برای‌تان سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول می‌توانید به کمک ROI میزان سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه ROI در برخی از بازارها وجود نداشته باشد، می‌توانید با شبیه‌سازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت سرمایه را به صورتی تقریبی به‌دست آورید.

مزایا و معایب ROI

تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد به‌ویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی مربوط است و پیچیدگی‌های خاصی دارد کار ساده‌ای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی می‌تواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.

مهم ترین مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه

  • سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایه‌گذاری انجام شده
  • ارزیابی عملکرد تیم بازاریابی در بهینه‌سازی هزینه‌ها و صرفه‌جویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
  • بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامه‌های بازاریابی برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلند مدت
  • سنجش عملکرد پلن‌های مختلف بازاریابی و نحوه تعامل مشتریان و مخاطبان
  • بررسی میزان ارزش یک مشتری در طولانی مدت
  • ارائه محصولات جدید متناسب با سیاست‌های درآمدی و سودآوری کسب و کار

 

اما در مورد مهمترین معایب نرخ بازگشت سرمایه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اشتباه محاسباتی در ROI می‌تواند باعث گمراهی مدیران در سرمایه‌گذاری شود
  • مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپین‌ها و مشتری‌ها
  • مشکل در تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روش‌های تبلیغاتی
  • اشتباه در تشخیص منبع تبدیل کاربر به مشتری

 

بهبود نرخ بازگشت سرمایه

برای بهبود نرخ بازگشت سرمایه راه‌های مختلفی وجود دارد. افزایش سود، کاهش مخارج، بهبود راندمان و کارایی و افزایش آگاهی از برند می‌توانند مصداق‌های مختلفی از بهبود نرخ بازگشت سرمایه باشند. اولین قدم برای بهبود ROI مشخص کردن تعریف دقیق و واضحی از “بازگشت سرمایه” مورد نظر شما است. تعداد فروش بیشتر، افزایش سود به ازای هر فروش، سودهای کلان‌تر، کاهش قیمت سر به سر، کاهش هزینه‌های تولید، داشتن رضایت مشتری و برندینگ مثال‌های خوبی از تعریف اهداف و بازگشت سرمایه هستند. برای نمونه به جای تعریف “افزایش فروش” به عنوان هدف، “افزایش فروش در بازه زمانی مشخص، در یک منطقه خاص، از یک کانال توزیع بخصوص” را به عنوان هدف در نظر بگیرید.

مشخص‌ترین راه بهبود نرخ بازگشت سرمایه، افزایش فروش یا بالا بردن قیمت فروش و در نهایت افزایش سود است. دیگر راه بهبود نرخ بازگشت سرمایه کاهش هزینه‌هاست. هزینه‌های خود را به تعداد فروش سر به سر تقسیم کنید تا دید بهتری نسبت به راه‌ها و فرصت‌های کاهش هزینه‌ها پیدا کنید.

توقعات خود را مورد ارزیابی دوباره قرار دهید. اینگونه نیست که هر سرمایه گذاری به صورت ریالی به شما سود برساند. به عنوان مثال ارسال ایمیل تبریک عید به مشتریان، فروش شما را افزایش نخواهد داد ولی سبب افزایش رضایتمندی و وفاداری مشتریان می‌شود. یا مثلا دادن مزایا و تسهیلات بیشتر به کارمندان سبب افزایش مخارج شما شده ولی رضایت شغلی برای کارمندان ایجاد می‌کند و کارایی و راندمان آن‌ها را افزایش خواهد داد. بنابراین توقعات خود از نرخ ROI را مورد بررسی دوباره قرار دهید تا بتوانید نرخ بازگشت سرمایه را بهبود دهید.

جمع بندی

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یکی از مهمترین سنجش هایی است که پیش از تدوین استراتژی بخصوص در دیجیتال مارکتینگ یا بعد از اجرای کمپین‌ها به صورت دقیق بررسی شود. نرخ بازگشت سرمایه به ما می‌گوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کرده‌ایم و عملکرد تیم بازاریابی در بهینه‌سازی هزینه‌ها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده است. البته نرخ بازگشت سرمایه صرفا در کمپین‌های تبلیغاتی آنلاین کاربرد ندارد و گستره به‌کارگیری آن در کسب و کارهای مختلف بسیار وسیع است. ولی به طور کلی هرچه این مقدار بیشتر باشد، قطعا سود بیشتری نصیب‌تان خواهد شد.

پرسش و پاسخ‌های متداول

  1. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟
  • یکی ازمعیارهای کلیدی عملکرد است ودر واقع نسبت سود حاصل از تبلیغات به میزان هزینه انجام شده است.
  1. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به چه صورت است؟
  • نسبت سود حاصل از تبلیغات بر مبلغ کل سرمایه گذاری را نرخ بازگشت سرمایه می‌گوییم. که البته سود را می‌توانیم میزان کسر شده هزینه از کل درآمد محاسبه کنیم.
  1. دانستن نرخ بازگشت سرمایه چه فایده‌ای دارد؟
  • یکی از اصلی‌ترین کاربردهای ROI زمانی است که شما می‌خواهید ببینید در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده چه خروجی‌ای گرفته‌اید و سود به دست آمده چقدر بوده است.

 
حاشیه سود خالص
www.lotusinvestor.com

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص از نسبت های پرکاربردی است که برای انتخاب یک سهم از آن استفاده میشود و در تحلیل بنیادی کاربرد دارد در واقع تغییرات حاشیه سود خالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم باشد و هر شخصی که قصد سرمایه گذاری و خرید سهام یک شرکت را دارد میتواند در گزارشات دوره ای میزان تغییرات را پیش بینی نماید و در نهایت اقدام به خرید سهم در قیمت های مناسب نماید.

یکی از نسبت های سودآوری حاشیه سود می باشد که روش به دست آمدن آن بصورت تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش می باشد. میزان درآمد یا سود خالص امکان دارد با تفریق همه هزینه های شرکت (هزینه هایی مانند؛ هزینه مواد اولیه، هزینه های عملیاتی و هزینه های مالیاتی) از کل درآمد به دست بیاید.

حاشیه سود به صورت درصد حاشیه سود نمایش داده میشود و در حقیقت این نسبت حاشیه سود خالص بیان میکند که‌ از یک‌تومان فروش شرکت، چه ‌میزان از آن به سود خالص تبدیل‌ گردیده است. به‌ طور مثال، حاشیه‌ سودخالص ۴۰ درصدی بیان میکند که‌ از ۱۰۰۰ تومان فروش محصولات شرکت، ۴۰۰ تومان سودخالص حاصل شده است.

مفهوم حاشیه سود معمولا برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار می‌گیرد.

فرمول محاسبه حاشیه سود :

سود خالص شرکت
www.lotusinvestor.com

شرکت ها از دو طریق که عملیاتی هم میباشد می توانند سود خالص خود را افزایش دهند که دربر گیرنده موارد زیر است:

  1. افزایش مبلغ فروش شرکت
  2. کاهش هزینه های شرکت

 

نکات مهم در رابطه با حاشیه سود خالص:

۱-تغییرات حاشیه سود خالص و حاشیه سود ناخالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم باشد و هر شخصی که قصد سرمایه گذاری و خرید سهام یک شرکت را دارد میتواند در گزارشات دوره ای میزان تغییرات را پیش بینی نماید و در نهایت اقدام به خرید سهم در قیمت های مناسب نماید.

۲-برای تجزیه و تحلیل و بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص شرکت باید از گزارش عملکرد دوره ای شرکت کمک گرفت چون امکان دارد شرکتی در پیش بینی های خود محتاطانه عمل کند و حاشیه سود خالص یا حاشیه سود ناخالص را کمتر نشان دهد اما در بررسی گزارش میان دوره ای حاشیه سود خالص، یا ناخالص شرکت به نسبت پیش بینی بیشتر باشد.

توجه فرمایید این موضوع میتواند یکی از نشانه های بهبود حاشیه سود شرکت در آینده و تعدیل آن به نسبت گزارش ها در گذشته باشد. بر همین اساس حتما باید در گزارش های میان دوره، میزان حاشیه سود خالص و ناخالص را محاسبه نماییم.

به این صورت که سود ناخالص و یا سود خالص شرکت را بر مقدار فروش شرکت تقسیم میکنیم و سپس این نسبت به دست می آید و مقدار تغییرات آن را در گزارش های میان دوره ای بررسی و عملکرد شرکت را مورد سنجش قرار می دهیم.



 

LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقایسه محصولات

0 محصول

مقایسه محصول
مقایسه محصول
مقایسه محصول
مقایسه محصول